
[ad_1]
احتمالاً تعجب آور نیست که احزاب سیاسی فقط در محور چپ به راست نیستند. اگر فقط یک محور وجود داشته باشد ، آسان است ، اما در آن صورت نمودار احزاب سیاسی تفاوت های مهمی را نشان نمی دهد. در سمت چپ CSSD به همراه سبزها و کمونیست ها قرار دارند که در نگاه اول دیگر کیفی نیستند که رای دهندگان آنها دوست دارند در آن انداخته شوند. آن را چطور؟
در سال 1971 ، دیوید نولان ، فعال آزادیخواه ، تصویر هنوز محبوب را اختراع کرد. او ناراحت بود که آزادیخواهان را نمی توان به راحتی در محور چپ بین دموکرات ها و جمهوری خواهان قرار داد. بنابراین آزادی اقتصادی را در یک محور و آزادی شخصی را در محور دیگر ترسیم کرد. برخی دوست دارند تا آنجا که ممکن است اقتصاد را تنظیم کنند ، اما آنها با قانونی شدن مواد مخدر یا ازدواج همجنسگرایان مشکلی ندارند. برعکس ، دیگری تا آنجا که ممکن است اقتصاد را رها می کند ، اما قبل از مهاجرت مرزها را می بندد و ادیان دیگر را تحمل نخواهد کرد. نولان نمودار را به گونه ای تغییر داد که اعتقادات خودش ، یعنی تا حد ممکن آزادی اقتصادی و شخصی ، در راس آن قرار داشت.
قطب نمای انتخاباتی امسال که از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه چارلز آمده بود ، دارای دو محور است که بسیار شبیه نمودار دیوید نولان است. وقتی ترجیحات خود را در نمودار وارد می کنید ، می توانید صفحه نزدیکترین برنامه را با برنامه خود پیدا کنید. در وسط نمودار یک بله مرکزگرا وجود دارد ، کمونیستها چپ محافظه کار هستند ، سبزها نزدیکترین به چپ مترقی هستند و در نهایت Tricolor ، مرتبط با افراد آزاد و خصوصی ، نماینده معمولی راست محافظه کار است.
در نگاه اول ، نمودار در سمت راست مترقی خالی است. در انتخابات امسال یافتن نهادی که از نظر اقتصادی راست گرا باشد اما در عین حال از مرزهای باز ، قانونی شدن مواد مخدر ، حقوق اقلیت ها و دیگر مسائل معمولاً پیشرونده دفاع کند ، عملاً غیرممکن است. افراد آزاد مدتی سعی کردند خودشان این کار را انجام دهند ، اما در ارتباط با Tricolor و تغییرات داخلی به ربع دیگر منتقل شد. چپ های مترقی نیز مشکلی مشابه دارند. سبزهای نزدیک به ایده آل آنها سبزهای روی نمودار هستند ، اما هنوز کمی برای آنها باقی مانده است. تعدادی حفره در قطب نمای سیاسی وجود دارد. شاید فقط راستگرایان محافظه کار بتوانند به راحتی انتخاب کنند.
این چه چیزی است احتمالاً برای اقتصاددانان س questionالی نیست. چنین احزابی ممکن است ظاهر شوند ، اما آنها به خوبی می دانند که رای دهندگان کافی ندارند. شاید رأی دهندگانی در این حفره ها باشند که به دلیل دیدگاه های خود حتی پای صندوق های رای هم نروند. یا شاید بخشی از توضیح این واقعیت وجود داشته باشد که مردم در این حفره ها حتی نمی دانند که چنین عقایدی دارند ، یا اینکه حزبی که انتخاب می کنند نماینده آنها نیست.
البته می توان ادعا کرد که ماشین حساب های انتخاباتی ضعیف طراحی شده اند. دومی بدون شک به این دلیل است که نمی تواند کامل باشد. س Theالات اغلب عجیب هستند و برای اکثر آنها پاسخ باید “بستگی دارد …” با این حال ، من به جرات می گویم که گروه احزاب مترقی کمی چپ و احزاب راست کمی محافظه کار در هر ماشین حساب باقی خواهند ماند و سوراخ ها ناپدید نمی شوند. به
بنابراین همه ما نباید رای بدهیم ، شرارت کمتری را انتخاب کنیم یا استراتژیک رای دهیم ، این چیزی است که با ایده آل دموکراسی فاصله دارد. آیا می توانیم حتی در مورد کسانی که نمی خواهند رای بدهند در حالی که به کسی نزدیک نیستند انتقاد کنیم؟ همیشه فردی در طیف راست وجود دارد ، اما متأسفانه واقعیت پیچیده تر است.
[ad_2]
دیدگاهها